به سوی فهم فناوری نرم (۴۵)
باسمه تعالی
به سوی فهم فناوری نرم (۴۵)
حُکمرانیِ شِناختی
(تلفیق فناوری و سیاست برای آیندهای پایدار)
حکمرانی شناختی بهعنوان یکی از موضوعات نوظهور در حوزه مدیریت و سیاستگذاری، ترکیبی از علوم شناختی، فناوری اطلاعات، و سیاستگذاری عمومی است. این مفهوم کنارهمآوردن روشهای مختلف برای پیشبینی و مدیریت رفتار انسانی در سطوح مختلف حکمرانی را مطرح میکند. هدف نهایی آن بهبود تصمیمگیری، افزایش مشارکت عمومی، و ایجاد سیاستهایی است که بر مبنای فهم عمیقتر از شناخت و رفتار انسانها استوار باشد.
تعریف و مفاهیم پایه:
حکمرانی شناختی در واقع به بکارگیری علوم شناختی در طراحی و اجرای سیاستهای عمومی اشاره دارد. این حوزه شامل تحلیل دادههای بزرگ، هوش مصنوعی، و مدلسازی شناختی برای بهبود کارایی و اثرگذاری فرایندهای حکومتی است. با ترکیب دادههای جمعآوری شده از طریق فناوریهای مدرن و مدلهای شناختی، امکان پیشبینی و تحلیل رفتار اجتماعی به شکل بهتری فراهم میشود.
زمینههای کاربرد:
- آموزش و پرورش: با استفاده از مدلهای شناختی، میتوان روشهای آموزشی را بهبود بخشید. برای مثال، با تحلیل دادههای آموزشی، میتوان نقاط قوت و ضعف هر دانشآموز را شناسایی کرده و راهحلهای آموزشی متناسب ارائه داد.
- سلامت عمومی: حکمرانی شناختی میتواند به بهبود سیاستهای سلامت عمومی کمک کند. با تحلیل رفتارهای جمعیت در مواجهه با بیماریهای واگیردار، میتوان برنامههای واکسیناسیون و پیشگیری مؤثرتری طراحی کرد.
- مدیریت شهری: استفاده از دادههای بزرگ شهری در کنار تحلیل شناختی میتواند به توسعه سیاستهای بهینهتری برای مدیریت ترافیک، مصرف انرژی و توسعه فضای سبز منجر شود.
مطالعات موردی و مثالهای واقعی:
یکی از مثالهای بارز در این زمینه، استفاده کشور سنگاپور از فناوریهای شناختی برای مدیریت ترافیک شهری است. با نصب حسگرها و استفاده از الگوریتمهای تحلیل داده، سنگاپور توانسته است تا جریان ترافیک را بهطور قابل توجهی بهبود بخشد. همچنین، در حوزه بهداشت، تحلیل دادههای مرتبط با کووید-19 به کشورهایی مانند کره جنوبی و تایوان کمک کرد تا با استفاده از اپلیکیشنهای ردیابی تماس و تحلیل رفتار عمومی، به کنترل شیوع ویروس بپردازند.
چالشها و پیشنیازها:
یکی از مهمترین چالشهای حکمرانی شناختی، حفاظت از حریم خصوصی و امنیت دادهها است. همچنین، نیاز به زیرساختهای قوی و منابع انسانی ماهر برای تحلیل و تفسیر دادهها وجود دارد. علاوه بر این، باید توجه داشت که اتکا به فناوری بهتنهایی کافی نیست و نیاز به تعامل انسان و ماشین، و فهم عمیق از مسائل اجتماعی وجود دارد.
نتیجهگیری:
حکمرانی شناختی پتانسیل بالایی برای تحول در نحوه عملکرد دولتها و سازمانهای دولتی دارد. با این حال، موفقیت در این مسیر مستلزم آمادگی برای مواجهه با چالشهای فنی، اخلاقی و اجتماعی است. با توجه به سرعت بالای پیشرفت فناوری، حرکت به سوی حکمرانی شناختی اجتنابناپذیر است. اما لازم است که این حرکت با دقت، فهم و همراهی دانشمندان و سیاستگذاران انجام گیرد تا به نتایج مطلوب دست یابد و جامعهای پایدار، عادلانه و همگرا را بسازد. در نهایت، حکمرانی شناختی نشاندهنده آیندهای است که در آن تصمیمگیریها نهتنها بر اساس دادهها، بلکه بر اساس درک عمیقتری از رفتار و شناخت انسانها انجام میشود، و در این مسیر، دانشجویان و مدیران نقشی کلیدی در پیشبرد و پیادهسازی آن دارند.
جهت دانلود فایل پی دی اف یادداشت اینجا کلیک کنید.
دکتر مهدی حمزه پور
دانشیار گروه علوم تصمیم و سیستمهای پیچیده دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع)
مشاور رئیس و رئیس اندیشکده فناوری نرم دانشگاه امام صادق (ع)
دیدگاهتان را بنویسید