خطر تشدید توهم ارتباطی در عصر متاورس
به گزارش تابناک سرکار خانم دکتر مریم سلیمی ، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی و مدیر هسته فناوری نرم رسانه اندیشکده فناوری نرم در یادداشتی تخصصی با موضوع «خطر تشدید توهم ارتباطی در عصر متاورس» خاطر نشان کردند:
رسانههای اجتماعی با اهداف مختلفی شکل گرفتند که مهمترین آنها توسعه ارتباطات و ایجاد ارتباط دوسویه و فرامرزی بود که در پاسخ به ضعف و خلأهای موجود در دیگر رسانهها شکل گرفت. رسانههای اجتماعی در کنار تحقق ظاهری این مسئله با تسهیل و تسریع ارتباط، بر کیفیت ارتباطات انسانی تأثیر منفی گذاشته و افراد را از ارتباطات دیداری و شنیداری باکیفیت بهتدریج بینیاز کردند. بهطوریکه افراد با دنبال کردن و دنبال شدنها، در تلاش برای تأمین نیاز ارتباطی بوده و همین ارتباطات به آنها توهمی از ارتباط میدهد.
چرا توهم ارتباطی؟ واقعیت این است آنچه ما در رسانههای اجتماعی از خود ارائه میکنیم، بازنمایی از زندگی شخصی و خصوصی یا اجتماعی ماست نه تمام واقعیتهای زندگیمان.
بنابراین وقتی ما صفحهای را در رسانههای اجتماعی ایجاد میکنیم و با همه ریسکهای ناظر به حریم خصوصی و تبعات آن، اطلاعاتی در قالبها و اشکال مختلف از خود به اشتراک میگذاریم و افراد را از آخرین وضعیت جسمی و روحی یا موقعیت مکانی و زمانیمان آنطور که دوست داریم مطلع میکنیم، ضمن اینکه در افراد توهم اطلاعاتی و ارتباطی ایجاد میکنیم، خود را از تماسهای باکیفیت دیداری و شنیداری محروم میکنیم، در عمل نیاز ارتباطی ما نیز بهطور کامل برطرف نمیشود. احتمال اینکه افراد از واقعیتهای زندگی و احوال یکدیگر باخبر شوند، در تماسهای تلفنی یا حضوری بیشتر است.
همین اتفاق برای ما در برابر صفحات دوستان و آشنایان رخ میدهد و هر دو طرف با تأمین ظاهری نیاز ارتباطی و اطلاعی، حس میکنند با دنبال کنندگی یا چند لایک و کامنت ارتباط برقرار کردهاند. در اين شرايط گرچه ارتباط ظاهري به واسطه ارکان آن اعم از فرستنده، گیرنده، مجرا، رسانه، پیام، بازخورد و… برقرار است ولی در عمل ارتباط واقعی و باکیفیت رخ نداده است. ارتباط ظاهری دوسویه دارد، ارکان نیز دارد ولی آنچه در عمل رخ میدهد، نیاز ارتباطی را برطرف نمیکند.
پنجره جوهری و رسانه های اجتماعی
در الگوی چهارخانه پنجره جوهری که از بعد شخصیتی مشتمل بر چهار منطقه گشوده (شناخته برای ما و دیگران)، منطقه کور (شناخته برای دیگران، ناشناخته برای ما)، منطقه پنهان (شناخته برای ما، ناشناخته برای دیگران)، منطقه ناشناخته (ناشناخته برای ما و دیگران) است، عملا رسانه های اجتماعی و به طور کلی ارتباطات مجازی، فرصتی برای شناخت بیشتر از این مناطق برای خود و دیگران نمی توانند در سطح کیفی ارتباطات حضوری ایجاد کنند.
آنچه که فرد در این فضاها و از جمله دریچه خود در رسانه های اجتماعی از شخص خویش ارائه می کند نیز، تصاویری ناقص از خودگشودگی ارائه می کنند. ارائه ای گزینشی که بسته به حال و هوای هر پلتفرم، می تواند ابعادی خاص به خود گیرد.
به طور مثال، ارائه های افراد در اینستاگرام شاید ارائه ای از جنبه های مثبت، زیباشناسانه و جذاب از زندگی افراد باشد که ارائه ای کامل یا حتی واقعی از زندگی یا شخصیت آنها نیست.
البته این اتفاق در ارتباطات رو در رو هم ممکن است به نوعی رخ دهد، ولی ابزار تشخیص برای ارزیابی شاید همان ارتباط غیرکلامی باشد که می تواند تضادها و تناقصهای کلامی و غیرکلامی را عیان کند.
نگاه فرمی مدلهای ارتباطی به ارتباط
نگاه به ارتباط در مدلهای ارتباطی بیشتر بهصورت فرمی است و کمتر به کیفیت و اهداف ارتباط ازجمله تأمین نیاز ارتباطی انسانی عنایت میشود. زمان آن رسیده تا در کنار نگاههای فرمی، به ارتباط در مدلها و تئوریهای ارتباطی، نگاه کیفی تر شود.
به مدلهای جدیدتری در حوزه ارتباطات چه در پاسخ به نیازهای انسانی (متاثر از تحولات تکنولوژیکی و…) و در آینده در پاسخ به نیازهای انسانی-ماشینی نیازمندیم.
خطر تشدید توهم ارتباطی در عصر متاورس
با ورود به دنیای متاورس، بهرهگیری از حواس پنجگانه، ما را با خطری شدیدتر در خصوص آنچه از توهم ارتباطی گفته شد، روبرو میکند. بازهم ارتباط در این بستر تمام ارکان را دارد، ما حتی بیش از کامنت و لایک رسانههای اجتماعی با یکدیگر ارتباط خواهیم داشت و آواتارهای ایفای نقش خواهند کرد ولی ما احساسات انسانی واقعی، چشم در چشم داشتنها، ریزهکاریهای میمیک صورت و… را (با کیفیت ارتباط رو در رو) نخواهیم داشت.
به نظر میرسد با نقشآفرینی بیشتر هوش مصنوعی در جریان و فرایند ارتباط، کیفیت ارتباطات انسانی با تأثیرات منفی برخوردار شود. با هر تحول و امکانی در آینده، واقعیت این است که ما انسانیم و نیازهای ارتباطیمان در تعاملات و ارتباطات انسانی با مجاری واقعی تأمین میشود و ارتباطات مجازی هرگز کیفیتی برابر ارتباطات دیداری و شنیداری ندارند. مگر اینکه با تغییراتی در مغز و ساختار انسانی و انسان – ماشین شدن او، این نیازها و سطحش دچار تغییراتی شود.
آنچه از ارتباطات در فضای مجازی، مبتنی بر واقعیتهای مجازی، افزوده، ترکیبی و… یا حتی در قالب هولوگرافی و… شکل میگیرند با خلأهای کیفی روبرو هستند.
ما خواسته یا ناخواسته وارد ریل ارتباطات ماشینی، تعاملات و عجین شدنها و… شدهایم. قطعاً شکلهای جدید ارتباطی انسانی و ماشینی با بسترها و قالبها مربوطه نیز شکل خواهد گرفت ولی یادمان نرود که هیچ ارتباطی با ارتباطات رودرروی انسانی برابری نخواهد کرد. افراد حقیقی و حقوقی در هر شکل و سطحی از ارتباط در حال و آینده نباید از ارتباطات انسانی دیداری و شنیداری غفلت ورزند. در آینده ممکن است خواسته و ناخواسته ارتباطمان با رباتهای انساننما، حیوانات خانگی مصنوعی، رباتهای خدمتکار و… بنا یابد یا حتی احساساتی در همین بستر با آنها شکل دهیم بهخصوص وقتی وارد فاز احساسات شده یا حتی تبدیل به فراهوش شوند، ولی لحظات ارتباطی که با یک ربات بهطور رودررو شکل خلق می شود، با همین ارتباط با یک انسان به لحاظ کیفی برابری نمیکند.
این جنس سخنان یعنی، هر میزان هم در فضای مجازی در هر شکل و قالب و بستری پیگیر یکدیگر و حال همدیگریم، به آن اکتفا نکنیم و زمانی را برای دوستان و عزیزانمان آزاد کنیم و از حال و روز هم باخبر شویم و حال دل خود و دیگران را بهتر کنیم. حالا با یک دیدار یا یک تماس تلفنی. در اولین فرصت ممکن گوشی را برداریم و برای یک ارتباط موثر غیرمجازی مهیا شویم.
چراکه در پس این دریچه ها و ویترینها، واقعیتهایی از ناگفته ها و نادیدنی ها هست که شاید فرصت یا فضای بیانش نیست و یا نباشد. کمااینکه لایکها و کامنت ها، ظرفهای نیاز ارتباطی را پرنمی کنند. گفتن عبارتهای مشابه این به طور مثال “در اینستاگرام دنبالت می کنم”، به دوستی که گله از کمرنگ شدن ارتباط می کند، ارتباط واقعی هدیه نمی کند، چراکه مظاهر ارتباط دوسویه را در عمل مشاهده و دریافت نمی کند.
به یادمان باشد، در جزیرههای صرفا جدا از هم موبایلی، کسی را ارمغانی جز تنهایی در واقع و توهم ارتباطی و اطلاعی نیست!
آنچه ذکر شد شاید یک تلنگر باشد به خودمان، ولی این نکات هرگز به معنای نفع تکنولوژی یا منافع و مزایایی که حاصل می کنند، نیست. تحولات تکنولوژیکی، ابزارها و وسایل ارتباطی و رسانه ها همواره هم مزایا داشته اند هم معایب و چالش، این بار کمی، بر بخش یکی از چالشها نور تابانده شد. با همه مزایایی که رسانه ها از جمله رسانه های اجتماعی به همراه دارند، ضمن بهره گیری از مزایا، باید بکوشیم چالشها را به حداقل برسیم و تمام انتخابهایمان در سبد ارتباطی را، مجازی برنگزینیم. به ارتباطات مجازی و رودرو هر دو عنایت داشته باشیم، هرچند براساس پیش بینی ها، به زودی با حذف مرزها بین این دو، به ترکیبی از آنها خواهیم رسید.
به هر تقدیر، بهتر است بکوشیم تا تحت هر شرایط به ارتباطات رو در رو توجه داشته باشیم و ارتباطات مجازی را به طور کامل جایگزین آن نسازیم، این نکته برای نسلهای جدید که با دنیای مجازی پیوندی عمیق دارند شاید بیشتر مورد تأکید باشد.
دیدگاهتان را بنویسید