به سوی فهم فناوری نرم (۲۵)
باسمه تعالی
به سوی فهم فناوری نرم (۲۵)
حُکمرانیِ نَرمِ نُخبِگان
دکتر مهدی حمزه پور
دانشیار گروه علوم تصمیم و سیستمهای پیچیده دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع)
دبیر کارگروه نخبگان مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
مدیر اندیشکده فناوری نرم دانشگاه امام صادق (ع)
تجربه ی زیسته ی همه ی ما براین گزاره اتفاق نظر حداکثری دارد که بار اصلی تحول های بنیادین، اساسی،ژرف و شگرف جامعه های گوناگون در سراسر جهان امروز و دیروز،در همه ی زمینه ها و موضوع های مختلف و متکثّر علمی،فناوری،اخلاقی ،فرهنگی،سیاسی،اقتصادی و اجتماعی بر دوش نخبگان حقیقی اثرگذار، تحول خواه،دلسوز و دغدغه مند همراه با مسئولیت پذیری اجتماعی بالا بوده است.سرمایه های انسانی بی بدیلی که با قدرت و نیروی تفکر و اندیشه ی برترشان،بن بست ها و موانع را در می نوردند و راه برون رفت از بحران ها،معضلات،مشکلات و آسیب ها را فراروی دیگر افراد قرار می دهند؛اما در میدان حقیقت،به ویژه در زیست بوم اجتماعی- سیاسی ایران، مساله به گونه ای دیگر است و آن،مساله ی وجود شکاف عمیق میان قدرت رسمی و قدرت اجتماعی نخبگان حقیقی می باشد؛ به گونه ای که قدرت نفوذ اجتماعی نخبگان حقیقی و واقعی،بستری ساختارمند و برآمده از ساختار رسمی کشور برای حضور خود در نظام تصمیم سازی به معنای مطلوب خود نمی بیند و همچنان سایه ی سنگین و پایدار سیاست زدگی افراطی را بر همه ی شوونات مدیریتی کشور بر سر خویش ساری و جاری می بیند.چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه کتمان کنیم یا نکنیم،واقعیت میدانی و تجربی سیستم مدیریتی کشور نشان از شکاف و گسل میان سرآمدان و نخبگان با نهادهای حاکمیتی است.همین جا باید نکته ای را متذکر شد که منظورمان از نخبگان، لزوما صاحبان مدارک تحصیلی تکمیلی بالا نیست؛چرا که در همین سال های اخیر با گسترش بی رویه و بی برنامه ی جذب و معادل سازی بی دردسر و آسان برخی افراد فرصت طلب و بده- بستان کار و رابطه مدار در مقاطع تحصیلات تکمیلی در برخی دانشگاه ها و مراکز وابسته به وزارت علوم،دانشگاه آزاد اسلامی،دانشگاه ها و مراکز وابسته به دستگاه های اجرایی و حوزوی کشور،شاهد حضور پرسروصدا و در عین حال توخالی نخبه نماها و رواج رو به تزاید پدیده ی توهم نخبگی هستیم که به طور قطع و یقین از تعریف نخبگی حقیقی مصرّح در این نوشتار به دور است؛چرا که منظورمان از نخبگان،افراد شناسنامه داری هستند که به لحاظ سابقه ی علمی و عملی و اخلاقی دارای کارنامه ای روشن و شفاف،دارای سلامت فرهنگی و از همه مهمتر اثرگذاری بالای اجتماعی همراه با قدرت حل مساله می باشند.
هنوز که هنوز است زمینه های ساختاری مناسب برای حضور پایدار و با کرامت سرآمدان و نخبگان در حاکمیت،آن طور که شایسته است، فراهم نشده است و این مهم، وظیفه ی نهادهای سیاستگذاری چون شورای عالی انقلاب فرهنگی،بنیاد ملی نخبگان،مجلس شورای اسلامی و ….را صدچندان می کند که این خود،انسجام نظام مند و اجتماعی وثیق و وسیعی را در سطح نهادها و نظام های تصمیم ساز و تصمیم گیر کشور طلب می کند.به دیگر سخن،استفاده و بهره برداری بهینه و حداکثری از ظرفیت بکر و دست نخورده و بالای نخبگی کشور در عمل و به دور از شعارها و گفتار درمانی های رایج ملال آور،در تبدیل قدرت و نفوذ اجتماعی و مدنی نخبگان و اثرگذاران اصیل به قدرت رسمی کشور درقالب شایسته سالاری حقیقی و شفاف و با برنامه می باشد.البته نباید از نظر دور داشت که ایفای نقش اجتماعی و مسئولیت بالای اجتماعی و اخلاقی نخبگان به خودی خود، تحت هر شرایطی، از آنها سلب نخواهد شد؛ به عبارت دیگر؛مسئولیت سقوط سیاسی یا اخلاقی دولت ها با جامعه ی نخبگانی است و این بدین معناست که مستعدان برتر و سرآمدان و نخبگان در وضعیت ها و تطورات گوناگون اجتماعی و سیاسی همواره باید ناقدی صریح و دلسوز و ناظری بصیر و حواس جمع باشند و همواره راه حل ها و بدیل های گوناگونی را برای برون رفت از مسایل ریز و درشت کشور داشته باشند و سکوت و عافیت طلبی و تنبلی فردی و اجتماعی را دفن و مسئولیت پذیری و خدمت به جامعه و مردم را سرفصل اصلی فعالیت های خود قرار دهند که این موضوع در بستر بازسازی و بهسازی و تقویت خاکریز اعتماد بین نخبگان و حکمرانان رسمی کشور شکل می گیرد.به امید اعتلای هرچه بیشتر ایران پرشکوه در سایه سار نظام مدیریتی سرآمدگمار و حکمرانی نخبگانی دردمند،دلسوز،ساده گو و ساده زیست.
ای یار دور دست که دل می بری هنوز چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هرچند خط کشیده است بر آیینه ات،زمان در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز
دیدگاهتان را بنویسید