به سوی فهم فناوری نرم (۱۵)
باسمه تعالی
به سوی فهم فناوری نرم (۱۵)
فناوری نرمِ اجتماعی
دکتر مهدی حمزه پور
عضو هیات علمی گروه علوم تصمیم و سیستمهای پیچیده دانشکده مدیریت دانشگاه امام صادق (ع)
دبیر کارگروه نخبگان مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
مدیر اندیشکده فناوری نرم دانشگاه امام صادق (ع)
در فرآیند نوآوریِ فعالیت های اجتماعی، نوعی فناوری وجود دارد که به فناوری اجتماعی معروف است. فناوری اجتماعی به آن دسته از فناوری های نرم اطلاق میشود که از علوم اجتماعی نشأت میگیرند و هدف آنها کاربرد علوم اجتماعی در جهت رفاه، آسایش مادی و آرامشِ معنویِ بیشتر مردم و شکل دادن به جوامع پیشرفته است. نقطه عَزیمتِ پژوهش در این موضوع، بررسی تأثیر متقابلِ سبک زندگی فردی و اجتماعی و پدیده چند وجهی و پیچیده فناوری است. چرا که عقاید، دیدگاهها و حتی اَمیالِ انسانها به نوعی رابطه عِلّی با سبک زندگی اجتماعی دارد. در واقع عقاید، افکار و ایدهها علت ایجاد سبک زندگیای خاص هستند، نه بخشی از خودِ سبک زندگی. بنابراین، یک عقیده، یک میل، یک ارزش یا یک ایده، انسان را به سمت رفتاری خاص سوق میدهد و رفتارها نیز به نوبه خود سبک زندگی را شکل میدهند و ظهور وگسترش فناوری، حیات انسانها را در اجتماع کنونی دچار تغییراتی بنیادین کرده است.
در واقع فناوری را نباید تنها در ماشینها و ابزارها و اختراعهای مادیِ جدید دید. گاهی مدیریت و كنترل اجتماعی، نوعی فناوری است. از سوی دیگر، چیزی كه بر زندگی ما بیشتر تأثیر دارد، فناوری اجتماعی است كه زندگی شخصی و جمعی را همچون ابزارها و اختراعات مادی و شاید بیش از آنها دگرگون میکند. دگرگونی فناورانه در سبك زندگی، بسیاری از اوقات، ناخودآگاه است و دانستن این ارتباط، ما را هوشیار میسازد كه قبل از پدید آمدن پیامدهای كاربرد انواع ابزارها و سیستمهای فناورانه نوین؛ آنها را حدس بزنیم و نشانهشناسی كنیم و برای مسائل اجتماعی و فكری كه بهدنبال خواهند داشت، چارهجویی نماییم . وقتی ما میآموزیم، میپذیریم و مشتاق میشویم، بهگونهای دیگر زندگی كنیم، نگاه و معرفت ما به زندگی دستخوش دگرگونی میشود و این دگرگونی بر خُلقوخو و ارتباط ما با دیگران و حتی ارتباط ما با خودمان و باورهایمان تأثیر میگذارد. علم و فناوری در سَده های اخیر سهم بسزایی در توسعه اقتصادی و وفور دارایی های مادی داشته اند؛ اما یک میراث منفی بر جای گذاشته اند که نادیده گرفته شد – نظیر اینکه افراد بیشتر به فکر منافع اقتصادی مُدرنیته بودند تا آثار منفی آن بر روح، اخلاق، آموزش، روان و رفتار انسان. این موضوع در برخی مسائلِ حیاتی مانند سرمایه گذاری عمومی؛ توسعه اراضی؛ حمل و نقل؛ حفاظت از محیط زیست؛ پیشگیری و درمان بیماری های خاص، شکل ملموس پیدا کرد. این مسائل به صورت آثار جانبیِ تاسیس شرکت های جدید، طرح های توسعه اجتماعی و شهرسازی نیز جلوه پیدا کردند. برای مثال، برخی مسائل اجتماعی مستقل از اقتصاد و صنعت در جامعه مدرن پدیدار شدند. حل این مسائل صرفا با استفاده از علم و فناوری دشوار است. هم افزایی بین علوم اجتماعی، علوم انسانی، هنر و اِلقای یادگیریِ میان رشته ای برای حل این مسائل لازم است. از منظری دیگر، ما در عصر جدیدِ تحولات اجتماعی زندگی می کنیم. با این وجود، آثار تغییرات سریع در اقتصاد، فرهنگ و حتی در سازمان های ما بی سابقه است. مسائل اجتماعیِ ناشی از این آثار از سطح فردی گرفته تا سطح راهبردی یا استراتژیکِ جهانی رشد یافته و نتیجه کار این بوده که افراد، ظاهرا برای یافتن پاسخ به رشته های فلسفه و علوم اجتماعی و انسانی روی می آورند. تنها پس از مطالعه کامل کاربرد ویژگی های علوم اجتماعی و انسانی معاصر (و توجه به جامعیت، واقع گرایی، رعایت مسائل بین الملل و سازگاری با ملاحظات محلی و اجتماعی) امکانِ یافتنِ راه حل برای مسائل اجتماعیِ پیچیده حاضر وجود خواهد داشت. این وضعیت، سطحِ مسئولیت فلسفه و علوم انسانی و اجتماعی را در توسعه اقتصاد و فناوری بالا می بَرَد. در عین حال، روند شفاف علوم اجتماعی معاصر، ارائه خدماتی است که محوریت کاربردی، توسعه و تصمیم گیری دارند. تفکر دنیای صنعتی دو جهانبینی در کنار یکدیگر قرار داده است، تکنولوژی از یک طرف و سنت و فرهنگ از طرف دیگر؛ اما با ظهور پدیده تِکنوپولی(technopoly) یکی از این دو جهانبینی باید از صحنه فکری حذف گردد. تکنوپولی از دو واژه تکنولوژی و مونوپولی تشکیل شدهاست و به معنای سلطه تکنولوژی یا فناوری بر فرهنگِ جوامعِ بشر امروزی است. اِمپراتوری فناوری به حذف رقیب خود میپردازد و تکنوپولی از راه نامرئی ساختن و بیاثر ساختن رقیب خود یعنی فرهنگ، برای مذهب، هنر، فرهنگ، سیاست، خانواده و … مفاهیم و معانی جدیدی میآفریند. طبق نظریه نِیل پُستمن (جامعهشناس آمریکایی) تاریخ فرهنگ بشر به سه دسته تقسیم میشود : فرهنگ ابزار، فرهنگ تِکنوکِراسی، فرهنگ تِکنوپولی.
در این میان تِکنوپولی همان فرهنگ امروزی بشر است. وجه بارز این فرهنگ، گُم شدن فرهنگ در هجوم اطلاعات است. فرهنگ اعتبار خود را در تکنولوژی یا فناوری کاوش و جستجو میکند و دستورالعملهای خود را از تکنولوژی یا فناوری میگیرد. نظام تِکنوپولی را میتوان چنین تعریف کرد «سیستمی که در آن، جامعه انسانی، قدرت دفاعی خود را در مقابل سیلِ اطلاعات و تکنولوژی از دست داده است». بنابراین در نظام تکنوپولی، وسیله و هدف یکی میشود. استفاده از وسایل آنچنان افزایش پیدا میکند که دیگر چِرایی این استفاده مطرح نیست. خصلت این نظام، اَنبوهِ اطلاعات است که در قالب ابزاری چون کامپیوتر و تلویزیون ایفای نقش میکند.
اما وضعیت امروز ما واقعاً متفاوت است، چراکه فناوری های بیشمارِ جدیدی به عرصه اجتماع پا گذاشتهاند و همراهی و همگامی ما با آن، به تغییرات گستردهای در موجودیت ما میانجامد. روش ها، ابزارها و رویه های حل مسائل اجتماعی به واسطه به کارگیری دانش علوم اجتماعی به تدریج به عنوان فناوری اجتماعی به رسمیت شناخته می شود. فناوری امروز مانند سوخت به هر وسیله ای سرعت می دهد. مهم نیست آن وسیله چه چیزی باشد. مهم این است که فناوری به مدد آن می آید. در زبان عامیانه هم همیشه گفته اند که فناوری در خدمت مردم یا مردم در خدمت فناوری باشد. حال فکر کنید، فناوری با اجتماعِ این مردم همراه شود و مفهوم فناوری اجتماعی (Social Technology) را شکل بدهد. با این حال، در واقعیت، فناوری اجتماعی به منزله فرآیند نوآورانه فعالیت های اجتماعی به مراتب پیچیده تر بوده و به هیچ وجه فناوریِ کاربردیِ علوم اجتماعی ساده نیست. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم: فناوری اجتماعی یعنی، فناوری استفاده شده به وسیله گروهی از مردم. فناوری اجتماعی به دنبال این است که ببیند چگونه جامعه به وسیله تعاملات فناوری تغییر می کند. نخستین بار اصطلاح فناوری اجتماعی با مفهوم فوق در کتاب فناوری اجتماعی به کار رفت. این کتاب توسط اولاف هلمر، برنایس برون و تئدور گوردن در ۱۹۹۶ نوشته شده است. اما واژه فناوری اجتماعی نخستین بار در سال ۱۸۹۶ در دانشگاه شیکاگو توسط البیون ودباری اسمال، چارد هندرسون در حدود پایان قرن ۱۹ استفاده شد. در ۱۸۹۸ اسمال سخنرانی ای در یک سمینار درباره فناوری اجتماعی داشت که در آن این فناوری را استفاده از دانش واقعیت ها و قوانین زندگیِ اجتماعی برای دستیابی به اهداف اجتماعیِ منطقی عنوان کرد. به عبارتی دیگر، فناوری اجتماعی شامل نرم افزارهای اجتماعی است، اما به نرم افزارهای کامپیوتری محدود نمی شود و بیشتر شبیه یک رویه اجتماعی است. این موضوع شامل سخت افزارهایی است که با تلگراف و تلفن آغاز شد و در قبل از ورود کامپیوتر نیز کاربرد داشت. فناوری اجتماعی شامل فناوری های قدیمی مانند سیستم پُست و وسایل دیگر که برای ارتباطات میان فردی مدت ها قبل از تلفن، شبکه های کامپیوتری یا ابزارهای متنوع شبکه های اجتماعی به کار می رفت، به نوعی وجود داشت. البته فناوری اجتماعی در کسب و کارهای اجتماعی نیز مشهود است. اگرچه که این واژه رواج چندانی ندارد؛ اما در جامعه و علوم اجتماعی بازتاب وسیعی دارد. نتیجه آنکه، آینده از آن مردمی است که تصمیم های عقل محوری درباره فناوری می گیرند. به تعبیری ساده، فناوری نباید درباره مردم تصمیم گیری کند و این مردم هستند که باید نحوه صحیح استفاده از فناوری را بیاموزند و آن را در خدمت صحیح بگیرند و عاقلانه ترین کارایی را از آن بگیرند. با وجود پیشرفتهای چشمگیری که در سیصد سال اخیر در دانش جامعهشناسی و علوم اجتماعی پدید آمده و با وجود نقش و تأثیر فراوان فناوریهای اجتماعی در پیریزی جامعهای سالم و پیشرفته، به نظر میرسد این فناوریها نتوانسته آنگونه که باید نقش خود را در جوامع ایفا کند. دلیل این امر را بسیاری از صاحبنظران در عدم تعادل میان فناوریهای اجتماعی و فناوریهای سخت میدانند و معتقدند که بداقبالی جامعه مُدرن به خاطر توسعه شتابان فناوریهای سخت و عقبماندگی فناوریهای اجتماعی در مقایسه با آن است. همچنین آنها بیان می کنند که فناوریهای اجتماعی را فناوریهایی میدانند که مناسبات اجتماعی و پدیدههای روانی را در یک جامعه کنترل میکنند. فناوریهای اجتماعی، زیرشاخههای موضوعی متنوع و گوناگونی را در ذیل خود دارد. فناوری نرمِ تأمین اجتماعی، حوزه مهمی از فناوریهای اجتماعی است که خود، شامل فناوری تأمین امنیت اجتماعی، فناوریهای دادرسی و دادگستری و نیز خدمات بهداشتی درمانی است. فناوریهای ارتباطی هم حوزه مهمی در فناوریهای اجتماعی است که از نظام پُستی قدیمی تا شبکههای رایانهای و شبکهها یا رسانه های اجتماعی مانند فیسبوک و … را در بر میگیرد. وقتی از نرم افزار ها و شبکههای اجتماعی سخن میگوییم، منظور ما ابزارها و تجهیزات مورد استفاده در این شبکهها نیست، بلکه رویهها، مقررات و فرهنگ حاکم بر این شبکههاست. فناوری ایجاد و توسعه کارآفرینی را هم میتوان یک فناوری اجتماعی برجسته دانست که هدف آن کمک به راهاندازی شرکتهای کوچک کارآفرین است. این بخش درواقع بخشی از «فناوری توسعه سازمانی» است.
دیدگاهتان را بنویسید